توصیف زیبای شهید آوینی از بقیع


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌،‌ در تمامی سفرنامه‌های منتشر شده از حج،‌ معمولا راوی تلاش داشته تا ضمن بازگوشش خاطرات سفر خود‌، بخشی را نیز به توصیف اماکن متبرکه دو شهر مکه و مدینه اختصاص دهد،‌ یکی از بخش‌های جدانشدنی روایت‌ها از سفر حج‌، روایت‌های غریبی است که سفرنامه‌نویسان از قبرستان بقیع داشته‌اند،‌ روایت‌هایی که بغض فروخورده شیعه را در خود جای داده است.

یکی از زیباترین روایت‌ها از قبرستان بقیع روایت شهید مرتضی آوینی است،‌ آوینی در سفرنامه خود «سفر به سرزمین نور» که سفرنامه‌ای بسیار کوتاه است،‌ درباره بقیع می‌نویسد: 

«ای بقیع ای گنجینه‌دار فریاد
خطاب ما اینجا با عاشقان است.
و با دردآشنایان
که این حکایت را دیگر هر دلی تاب شنیدن ندارد.
ای اشک مهلتی
تا بازگویم حکایتی را که قرن‌هاست در سینه‌ام مستور مانده است.
و دردآشنایی نیافته‌ام که این راز سر به شهر را با او زمزمه کنم.
اینجا گورستان بقیع است.
و این خاک گنجینه‌دار فریادی است.
که قرن‌ها ارباب جور آن را در سینه ما محبوس کرده‌اند.
و هرچند اشک ما تاپ مستوری نداشته است.
اما این بار
این بغضی نیست که فقط با گریه باز شود
و این جراحت نه جراحتی است که با مرهم اشک شور التیام یابد.
حکایت بقیع حکایت غربت است غربت اسلام و با که باید این راز را باز گفت
که اسلام در مدینهةالنبی از همه جا غریب‌تر است؟
خطاب ما اینجا با عاشقان است
و با درد آشنایان
که این حکایت را دیگر هر دلی تاب شنیدن ندارد.
ای چشم خون ببار تا حجاب از تو بردارند
و ببینی که این خاک
گنجینه‌دار نور است و مدفن عشق
و اینجا بقعه‌ای است از بقاع بهشت
و آن نفخه‌ای که در بهشت روح می‌دمد.
از سینه این خاک بر می‌آید
چرا که اینجا مدفن کلیدداران بهشت است.
و اگر حجاب از گوش‌ها و چشم‌ها بردارند
طنین ناله کروبیان را در ملکوت اعلی خواهی شنید
و خواهی دید که چگونه فرشتگان بال در بال
جلوه‌های جاودانی رحمات خاص حضرت حق را بر این خاک گسترانیده‌اند.
ای بقیع مطهر
ای رازدار صدیق صدیقه اطهر
و ای هم‌نوای مولا مهدی
آنگاه که غریبانه آنجا به زیارت می‌آید.
ای بقیع مطهر ای گنجینه‌دار نور
ای مدفن عشاق و ای حکایت‌گر غربت
به راستی این راز را با که باید گفت
که اسلام در مدینه النبی از همه جا غریب تر است؟
ای بقیع مطهر منتظر باش
اگر آنان توانستند که نور را در حبس کشند
تو هم غریب خواهی ماند.
ای بقیع با ما سخن بگو
با ما از رازهای سربه مهری که در سینه داری بگو
ای بقیع ای هم نوای مولا مهدی
ای رازدار آن یار غریب
بگو آنجا چه می‌گذرد هنگامی که او به زیارت قبور می آید؟
بگو با ما بگو
لابد صدای گریه غریبانه آن یار مضطر را هنگامی که بر غربت اسلام می‌گرید شنیده‌ای؟
بگو با ما بگو که حبیب ما
در رازگویی‌های علی‌وار خویش
و در مناجات‌های سجادانه‌اش چه می‌گوید؟
ای تربت مطهر
ای آن که بر تربت تو جای جای
نشانه پای حبیب ما و اثر اشک‌های غریبانه او باقی است
ای هم نوای امن یُجیب مولا مهدی
ای مصداق طبتم وطابَتِ الْأَرْضُ الَّتِی فِیهَا دُفِنْتُمْ
ای کاش ما به جای خاک تو بودیم
و هنگامی که آن یار غایب از نظر به زیارت قبور می‌آمد
بر پای او بوسه می‌زدیم
ای بقیع ای تربت مطهر
ای کاش ما نیز چون تو می‌توانستیم که با آن محبوب
وقتی که امن یجیب می‌خواند هم‌نوا شویم
و به راستی که امن یجیب حکایت دل پرغصه اوست.
گوش کن…
أمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إذا دعاه ویکشف السوء ویَجْعَلُکُمْ خُلَفَاءَ الْأَرْضِ (نمل، 42)
چرا که اوست مصداق اتم مضطر
و خلافت ارض میراثی است که به او باز می‌گردد.
و ای بقیع مطهر، منتظر باش
اگر آنان توانستند که برای همیشه شمس را در غربت غروب نگاه دارند تو نیز غریب خواهی ماند.

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

رونمایی از پوستر هفتمین جایزه ارغوان


به گزارش خبرگزاری مهر، پوستر هفتمین دوره جایزه ادبی ارغوان با موضوع «چمدان» و طراحی مجید عباسی رونمایی شد.

مجید عباسی در نوشتاری درباره طراحی پوستر این جایزه توضیح داده است:

«وقتی از موضوع جایزه مطلع شدم، اولین تصویری که به ذهنم رسید، چمدانی بود که دربرگیرنده‌ خاطرات و هویت فرد است؛ چیزی فراتر از یک وسیله‌ی ساده‌ی سفر. چمدان نمادی از حرکت و جابجایی است؛ نشانه‌ای از ترک گذشته به امید ساختن آینده‌ای تازه که در عین القای هیجان، بار سنگین دلتنگی و چالش‌های ناشی از جدا شدن از ریشه‌ها را نیز به همراه دارد. به نظرم «چمدان» بازتاب‌دهنده‌ی تجربه‌ی مشترک بسیاری از انسان‌ها در دنیای امروز است که مهاجرت به واقعیتی روزمره تبدیل شده؛ اما استفاده مستقیم از تصویر چمدان برای این مسابقه، آن هم با موضوع «چمدان» کافی و قانع‌کننده به نظر نمی‌رسید. به همین دلیل به‌جای تصویر چمدان، از نمای پنجره‌ی هواپیما استفاده کردم؛ نمادی از سفر، تغییر، و چشم‌اندازهای تازه که حس فاصله گرفتن از گذشته و نزدیک شدن به مقصدی ناشناخته را تداعی می‌کند. این تصویر فضای میان گذشته و آینده را به نمایش می‌گذارد و حس تعلیق مهاجرت را به‌خوبی القا می‌کند. پنجره‌ی هواپیما می‌تواند لحظه‌ی عبور از مرزهای جغرافیایی و احساسی را به تصویر بکشد؛ لحظه‌ای که با امید و انتظار همراه است، اما اندوه و دلتنگی نیز در آن نهفته است. از این نظر، این تصویر به‌خوبی تضادهای درونی یک مهاجر را بازتاب می‌دهد؛ اشتیاق برای شروعی تازه و دلتنگی برای گذشته.»

هفتمین دوره جایزه داستان کوتاه ارغوان با دبیری اوژن حقیقی ویژه نویسندگان زیر ۳۰ سال، برگزار می‌شود. مهلت ارسال آثار به این‌رویداد از اول دی‌ تا ۱۵ فروردین ۱۴۰۴ است و داستان‌های کوتاه باید به صورت تایپ‌شده در فرمت‌های .doc. docx و .rtf در سامانه پایگاه اینترنتی جایزه «ارغوان» به نشانی www.jayezeharghavan.ir ثبت شوند.



منیع: خبرگزاری مهر

ثبت ۹۶۵ هزار مشارکت در جشنواره کتابخوانی رضوی


به گزارش خبرگزاری مهر، محمدرضا اسفاری مدیرکل ترویج کتابخوانی و امور فرهنگی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، با اشاره به اتمام مهلت شرکت در سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی در پایان آذرماه ۱۴۰۳ گفت: میزان مشارکت و ارسال اثر در دو بخش مکتوب و الکترونیک به دبیرخانه جشنوراه ۹۶۵ هزار و ۲۷۱ مورد است.

وی افزود: این دوره از جشنواره بعد از آسیب‌شناسی صورت گرفته و انجام اصلاحات فرایندی با تعهد به گاه‌شمار جشنواره، برابر تاریخ فراخوان به مدت ۹ ماه، به اتمام رسید.

مدیرکل ترویج کتابخوانی و امور فرهنگی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور گفت: در حال حاضر فرآیند داوری در جریان است که شاهد افزایش کیفیت آثار نسبت به دوره‌های پیشین هستیم. در تلاش هستیم پس از اتمام داوری، اختتامیه جشنواره را پیش از پایان سال جاری برگزار کنیم.

اسفاری گفت: مشارکت بین‌المللی را یکی از ویژگی‌های این دوره از جشنواره توصیف کرد و گفت: ۱۵۷ هزار و ۲۲۳ مورد مشارکت بین‌المللی این دوره ثبت شده است که اغلب از کشورهای عرب‌زبان شامل لبنان و سوریه است. همزمانی برگزاری این دوره از جشنواره با تحولات منطقه و شرایط خاص مردم مظلوم فلسطین و لبنان، موجب شد تا در این مناطق، بخش ویژه این دوره با موضوع حضرت محمد(ص) را مورد توجه بیشتری قرار دهیم. با هدف انجام اقدام فرهنگی برای خانواده‌های لبنانی و سوری که در حملات رژیم اشغالگر قدس دچار آسیب شده بودند، منابع جشنواره که به زبان عربی ترجمه شده بود در اختیارشان قرار گرفت و توانستند در بخش‌های مسابقه نقاشی و مکتوب، شرکت کنند.

وی در پایان گفت: سیزدهمین دوره جشنواره کتابخوانی رضوی، با هدف ترویج کتابخوانی و توسعه کرامات انسانی و حیات طیبه توسط نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، با همکاری بنیاد بین‌المللی فرهنگی هنری امام رضا(ع) و معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر مبنای ۵ عنوان کتاب با موضوع امام رضا (ع) و ۴ عنوان کتاب با محوریت پیامبر اکرم (ص) برگزار شد که اشاعه و ترویج فرهنگ و معارف ائمه معصومین(ع) و آموزه‌های آن به ویژه فرهنگ منور رضوی؛ گسترش فعالیت‌های کتابخوانی و مطالعه کتاب‌های مرتبط با سیره حضرت محمد(ص) و حضرت امام رضا(ع)؛ شناسایی و معرفی کتاب‌های فاخر مرتبط با فرهنگ و سیره اهل بیت(ع) از طریق انتشار گسترده این آثار و تولید محتوای ادبی و هنری کتاب‌محور ناظر به فرهنگ معصومین(ع) در فضای فرهنگی جامعه، از اهداف این دوره از جشنواره بود.



منیع: خبرگزاری مهر

کعبه در نگاه شریعتی: کعبه یک بام است،‌ بام پرواز!


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم‌، یکی از مشهورترین سفرنامه‌های حج نوشته شده در دوران معاصر سفرنامه علی شریعتی است که با عنوان «حج» در سال 1349 ـ 1350 و به دنبال دومین سفر شریعتی به مکه تنظیم شد و توسط حسینیه ارشاد برای اولین بار در سال 1350 به چاپ رسید.

شریعتی در چاپ بعدی این کتاب تصحیحاتی انجام داد و عنوان کتاب را به «تحلیلی از مناسک حج» تغییر داد. فرم و ساختار کتاب «حج» علی شریعتی متأثر از مناسک حج بوده و به نوعی می توان آن را یک کتاب سفرنامه دانست. این کتاب به گفته شریعتی سفرنامه یک حج‌کننده مسلمان است. کتاب «حج» رساله فقهی نیست، بلکه رساله فکری است.

شریعتی در این کتاب تأکید دارد که یک متخصص فقه و کلام نیست، بلکه صرفاً خود را یک حج‌کننده مسلمان می‌داند، سعی می‌کند فارغ از عادت‌های معمول درباره تجربه دینی‌اش سخن بگوید و از این حرکت می‌توان به عنوان گامی در جهت دموکراتیزه کردن برداشت‌های دینی یاد کرد. شریعتی تأکید دارد از این کار در پی آن است که کتاب خواندنی قرآن خوانده شود.

در نگاه شریعتی حج تمامی اسلام است و خدا هر چه را خواسته است به آدمی بگوید یکجا در حج ریخته است. اسلام با هجرت و حرکت است که معنا می‌یابد. هجرت هم یعنی کار هاجری کردن و هاجر هم یکی از قهرمانان داستان حج است. بنابراین حج ، «هجرت» و «حرکت» را توامان با خود دارد.

در بخشی از این سفرنامه شریعتی در توصیف خود از مکه می‌نویسد:‌

«در آستانه مسجدالحرامی، اینک، کعبه در برابرت! یک صحن وسیع، و در وسط، یک مکعب خالی و دگر هیچ! ناگهان برخود می‌لرزی، حیرت، شگفتی! اینجا… هیچ‌کس نیست، اینجا… هیچ‌چیز نیست… حتی چیزی برای تماشا! یک اتاق خالی! همین!

احساسات بر روی پلی قرار می‌گیرد، زمو باریک‌تر از لبه شمشیر، برنده‌تر! قبله‌ ایمان ما، عشق ما، نماز ما، حیات ما و مرگ ما همین است؟ سنگ‌های سیاه و خشن و تیره‌رنگی بر روی هم چیده شده و جرزش را با گچ ناهموار و ناشیانه بندکشی کرده‌اند و دگر هیچ! ناگهان تردید، یک سقوط در جانت می‌دود! اینجا کجا است؟ به کجا آمده‌ایم؟ قصر را می‌فهمم: زیبایی یک معماری هنرمندانه، معبد را می‌فهمم: شکوه قدسی و سکوت روحانی در زیر سقف‌های بلند و پرجلال و سراپا زیبایی و هنر! آرامگاه را می‌فهمم: مدفن یک شخصیت بزرگ، یک قهرمان نابغه، پیامبر، امام!..

اما این؟ در وسط میدانی سرباز، یک اتاق خالی. نه معماری، نه هنر، نه زیبایی، نه کتیبه، نه کاشی، نه گچ‌بری، نه… حتی ضریح پیامبری، امامی، مرقد مطهری، مدفن بزرگی … که زیارت کنم، که او را بیاد آورم، که به سراغ او آمده باشم، که احساسم به نقطه‌ای، چهره‌ای، واقعیتی، عینیتی، بالاخره کسی، چیزی، جایی، تعلق گیرد، بنشیند، پیوند گیرد.

اینجا هیچ چیز نیست، هیچ‌کس نیست. ناگهان می‌فهمی که چه خوب! چه خوب که هیچ‌کس نیست، هیچ‌چیز نیست، هیچ پدیده‌ای احساس تو را به خود نمی‌گیرد. ناگهان احساس می‌کنی که کعبه یک بام است. بام پرواز. احساس تو ناگهان کعبه را رها می‌کند و در فضا پر می‌گشاید. آنگاه، «مطلق» را حس می‌کنی! ابدیت را حس می‌کنی.

آنچه را که هرگز در زندگی تکه‌تکه‌ات، در جهان نسبی‌ات نمی‌توانی پیدا کنی، نمی‌توانی احساس کنی، فقط می‌توانی فلسفه ببافی. اینجا است که می‌توانی ببینی مطلق را، بی‌سویی را، «او» را!

چه خوب که اینجا هیچ‌کس نیست و چه خوب که کعبه خالی است!

کم‌کم می‌فهمی که توبه زیارت نیامده‌ای، تو حج کرده‌ای. اینجا سرمنزل تو نیست. کعبه، آن سنگ نشانی است که ره گم نشود. این فقط یک علامت بود، یک فلش، فقط به تو، جهت را می‌نمود، تو حج کرده‌ای، آهنگ کرده‌ای؛ آهنگ مطلق، حرکت بسوی ابدیت، حرکت ابدی رو به او. نه تا کعبه. کعبه، آخر راه نیست، آغاز است!

در اینجا، نهایت تنها نتوانستنِ توست، مرگ و توقفِ تو است؛ اینجا، آنچه هست، حرکت است و جهت و دگر هیچ!

اینجا، میعادگاهِ خدا، ابراهیم، محمد و مردم است. و تو؟ تا «تویی»، اینجا غایبِی، مردم شو! ای که جامه مردم بر تن داری، که مردم، ناموس خدایند، خانوادهٔ خدایند، و خدا نسبت به خانواده خود از هر کسی غیرتمندتر است!

و اینجا، حرمِ اوست، درون حریم او، خانه اول اینجا «خانه مردم» است.

«إنَّ أوَّلَ بیتٍ وضعَ للناسِ للَّذی ببکة مبارَکاً وهدىً للعالمین»

و تو، تا «تویی»، در حرم راه نداری.

بیت عتیق است. عتیق، از «عتق»، آزاد کردن بنده، عتیق، آزاد! خانه‌ای که از مالکیت شخصی، از صاحب خانه خدا است، اهل خانه مردم سلطنتِ جباران و حکام آزاد است؛ کسی را بر آن دستی نیست. صاحب خانه، خداست؛ اهل خانه، مردم.

و این است که هرگاه چهار فرسنگ از شهر، دهکده، خانه‌ خود دور شوی، نمازت را نیمه‌تمام می‌خوانی، نماز مسافر. اما اینجا، از هر گوشه‌ی جهان که بیایی، نمازی کامل می‌خوانی؛ چون به خانه‌ خود آمده‌ای، مسافر نیستی، به میهن، دیار، حریم امنیتت، خانه‌ات بازگشته‌ای. در سرزمین خود غریب بودی، مسافر بودی، اینجا، ای نی بریده، مطرود، تبعیدی غربت زمین: انسان! به نیستان خویش بازگشته‌ای، به زادگاه راستین خویش رجعت کرده‌ای.

خدا و خانواده‌اش: مردم! این خانواده‌ عزیز جهان اکنون در خانه‌‌شان و تو، تا «تویی»، بیگانه‌ای، بی پیوندی بی پناه، آواره‌ای، بی‌خانمان وجود. باید از «تو» خود بیرون بیایی، آن را پشت سر بگذاری و به درون خانه‌ این خانواده بروی، عضو این خانواده شوی. اگر در میقات (مکان مقدس) خود را فراموش کرده بودی، «مردم» شده بودی. اینجا، همچون آشنا، دوباره…

در این خانه، همچون مهمان آشنا، دوست، خویشاوند نزدیک، و عضوی از خاندان الهی، قدم می‌گذاشتی.

ابراهیم را در آستانه می‌دیدى. آن پیرِ ستمگرِ تاریخ، کافر به همه خدایان زمین، این عاشقِ بزرگ، بنده‌ حقیر خدای یگانه!

او این خانه را با دو دست خود ساخته است.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

رمان «خیابان الزهرا»‌ واکنشی به طوفان الاقصی است؛ عناصر مهم در نوشتن رمان برخط


خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ جواد شیخ الاسلامی: رمان «خیابان الزهرا»‌ به تازگی به قلم بهزاد دانشگر توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است. دانشگر نگارش این‌رمان را تنها یک ماه پس از طوفان الاقصی شروع کرد و بخش‌های ابتدایی آن را به صورت برخط و در فضای مجازی منتشر کرد.

به بهانه انتشار نسخه مکتوب این رمان سراغ بهزاد دانشگر رفتیم و گپ و گفتی داشتیم.

متن مشروح این گفتگو را در ادامه می‌خوانید؛

* آقای دانشگر چه شد تصمیم گرفتید کتاب را در بستر فضای مجازی بنویسید و منتشر کنید؟

روند چاپ و نشر در کشور ما روند زمان‌بری است. معمولا نوشته شدن یک داستان بین چندماه تا یک سال طول می‌کشد، بعد از آن هم روند چاپ کتاب یکی دو سال طول می‌کشد. من احساس می‌کردم اگر بخواهم این رمان را سر فرصت و در فرایند طبیعی خودش بنویسم، خیلی طول می‌کشد. جنگی شروع شده بود و من احساس می‌کردم که باید واکنش من واکنشی باشد که همان روزهای جنگ مردم را حساس بکند و واکنشی از طرف من باشد. اینکه کتابی درباره مسائل غزه یکی دو سال بعد از آن طوفان الاقصی نوشته و چاپ بشود خوب است ولی به نظرم دیر بود.

ترجیح می‌دادم واکنشم سریع‌تر رخ بدهد. این است که تصمیم گرفتم همین‌طور که دارم می‌نویسم، آن را به صورت برخط و قسمت به قسمت منتشر کنم. یک بخش‌هایی را منتشر کردم و توجهاتی را هم جلب کرد. همان‌طور که شما گفتید بازتاب‌هایی داشت. بعدش دیگر سر فرصت متن را تکمیل کردم و فرایند چاپ را ادامه دادیم و به تازگی هم کتاب منتشر شده است.

* موضوع رمان خیابان الزهرا چیست؟ از چه دریچه‌ای به مسأله طوفان الاقصی و غزه پرداخته‌اید؟

این کتاب یک مجموعه چند جلدی است که تازه جلد اول آن منتشر شده است. داستان پر فراز و نشیب و پرحادثه و پرماجرایی درباره نوجوان اسرائیلی است که در روز طوفان الاقصی به همراه خانواده‌اش و برخی دیگر از اسرائیلی‌ها به اسارت گرفته شده و به داخل غزه برده می‌شود. این نوجوان آنجا با موقعیت‌های جدیدی روبرو می‌شود و مسائل جدیدی را می‌بیند که در مواجهه با این مسائل، باید تصمیمات مهمی بگیرد؛ چرا که این مسائل تغییرات بنیادینی در ذهنش به وجود می‌آورد.

* با توجه به قصه و موضوعی که این رمان دارد،‌ فکر می‌کنم داستان کتاب می‌تواند برای مخاطب غیر ایرانی هم جذاب باشد. درست است؟

این کار من نیست که کتاب را به دست مخاطب خارجی یا حتی اسرائیلی برسانم. ولی احتمال دارد اگر این اتفاق بیفتد و رمان به دست مخاطب اسرائیلی یا انگلیسی‌زبان برسد، اثرگذار باشد. من کتاب را برای مخاطب خودم نوشته‌ام. اینکه چه مخاطبی پیدا می‌کند، اتفاقی است که بعدها رخ می‌دهد و دست من نیست. اما شخصیت این رمان مسیر پر پیچ و خمی دارد و این اتفاقات می‌تواند حرف‌هایی برای مخاطب خارجی هم داشته باشد.

* گفتید قرار است این رمان چند جلد باشد. جلد اول آن که را زیرعنوان «فرار کن موسی، فرار کن»‌ منتشر شده است، از بخش‌هایی است که قبلا در فضای مجازی منتشر شده است؟

نه. آن چیزی که در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده بود، تقریبا ۲۰ درصد این کتاب است و هفتاد هشتاد درصدش جلد اول پیش از این هنوز منتشر نشده بود.

* قرار است که تا چند جلد ادامه داشته باشد؟

الآن مشغول نوشتن جلد دومش هستم و احتمالا جلد سومی هم داشته باشد.

* انتشار برخط رمان چه برای شما چه تجربه‌ای داشت؟ به دیگران جنین توصیه‌ای می‌کنید؟

خیلی به خود شخصیت نویسنده برمی‌گردد که این کار برایش خوشایند باشد یا نه. من چون آدم خیلی فعالی در فضای مجازی نبودم، برایم تجربه جالبی بود و تأثیر اولیه خوبی داشت. منتها به دلیل اقتضائات شغلی نمی‌توانستم حضور مداوم و زیادی در فضای مجازی داشته باشم. استمرار این کار احتیاج به فعالیت‌های جدیدی داشت که در توان من نبود. چون من صبح تا شب درگیر اتفاقات اجرایی شغل خودم در دفتر داستان حوزه هنری بودم و اگر می‌خواستم بیشتر از این به این کتاب بپردازم، از مشغله‌های خودم دور می‌افتادم و حق نویسندگان و دوستانم ضایع می‌شد.

در نوشتن رمان برخط چیزی که مهم است، منظم بودن است. من تا یک زمانی به صورت منظم جلو آمدم و نزدیک پانزده شاندزه قسمت از کتاب را در فضای مجازی منتشر کردم ولی بعد از آن گرفتاری‌های شغلی‌ام این اجازه را نمی‌داد. دیدم اگر بخواهم بدون آن اقتضائات هم بنویسم و ادامه بدهم، ممکن است داستان بی کیفیت شود و به مخاطب بی‌احترامی شود. به همین خاطر مهم است که نویسنده رمان برخط یک ارتباط مداوم و خوبی با مخاطبانش در فضای مجازی داشته باشد و سبک زندگی‌اش هم این اجازه را به او بدهد که هرروز یک وقت مناسبی را برای ادامه نوشتن داستان داشته باشد. برای خود من تجربه خوبی بود وی متأسفانه نتوانستم ادامه بدهم.

* شما تصمیم گرفتید از وقایع فاصله نگیرید و در کمترین فرصت یک اثر داستانی با موضوع طوفان الاقصی خلق کنید. نوشتن در دل حادثه چه‌قدر روی کار اثر می‌گذارد؟ این نوع نوشتن به خاطر هم‌زمانی با وقایع ویژگی‌های خاص و جدیدی به کار می‌افزاید. درست است؟

اصل اتفاق و آن چیزی که مدنظر من بود، این بود که رمان را با تعامل با مخاطبم جلو ببرم. یعنی تعامل با مخاطب چیزهایی را به رمان اضافه بکند و دقیقا از همان جایی که احساس کردم نمی‌توانم این تعامل را برقرار کنم، کار را در فضای مجازی ادامه ندادم. درستش این است که این تعامل برقرار شود ولی من من نتواستم این تعامل را ادامه بدهم.

* به لحاظ عاطفی چقدر روی کار اثر داشت؟ هم روی نثر شما و هم موقعیت‌ها و شخصیت‌پردازی‌ها.

تأثیر می‌گذاشت. روی روند حوادثی که در داستان پیش می‌آمد، به صورت جدی‌ تأثیر می‌گذاشت و باعث می‌شد که من هم احساس خستگی نکنم. احساس کنم که دارم کار جدی انجام می‌دهم و سهم خودم را ادا می‌کنم. طبیعتا من نمی‌توانستم در میدان مبارزه کاری کنم، ولی احساس کردم که میدان من اینجاست. جایی که می‌توانم در آن کاری انجام بدهم و توجه یک نفر را جلب بکنم، همین است. همین ویژگی‌های مثبت بود که باعث شد من این کار را تا پانزده قسمت پیش ببرم، وگرنه با مشغله‌ها و گرفتاری‌هایی که داشتم این کار ممکن نبود. به صورت کلی فکر می‌کنم نوشتن در دل وقایع باعث می‌شد من هم در کار خودم جدی‌تر باشم و آن را ادامه بدهم.

* درست است شما نتوانستید انتشار برخط آن را در فضای داخلی ادامه بدهید، اما امکان ندارد همین کار را در فضای انگلیسی‌زبان و عبری‌زبان انجام داد؟ با توجه به داستانی که روایت می‌کنید، فکر می‌کنم برای مخاطب خارجی جذاب خواهد بود.

بله، ولی واقعیتش این است که این کار، کار من نیست. کار من نوشتن است. چیزی که شما می‌گویید یک مدیریت رسانه‌ای می‌خواهد که اگر من بخواهم دنبال آن بروم از دیگر کارهایم باز می‌مانم. من در این سال‌ها به این جمع‌بندی رسیده‌ام که باید کار خودم را انجام بدهم و کار من هم نوشتن است. بقیه کارها را به عهده دیگر افراد می‌گذارم. کسانی که ارتباطات رسانه‌ای دارند و می‌توانند این کار را انجام بدهند، باید انجام بدهند.

* یعنی اگر کسی چنین پیشنهادی بدهد استقبال می‌کنید؟

بله، حتما. من کتاب را برای همین نوشته‌ام. من که ننوشته‌ام تا برای خودم بماند. نویسنده کتابش را می‌نویسد تا مخاطب بخواند و با آن ارتباط برقرار کند و دایره خوانندگان آن گسترش پیدا کند و بتواند بر آدم‌های اطرافش تأثیر بگذارد. ولی من با اینکه نویسنده خودش تبدیل به یک آدم رسانه‌ای شود مخالفم. الآن می‌بینید طرف اهل رسانه است اما به جای اینکه در زمینه رسانه‌ای کار خودش را به خوبی انجام بدهد، می‌آید و رمان می‌نویسد. به نظر من همان‌قدر که این کار اشتباه است، به همان اندازه رفتن من به سمت کار رسانه‌ای اشتباه است؛ چون تخصص من نیست و کار من نیست.

امیدوارم اهل رسانه کتاب را بخوانند و اگر می‌توانند برای کارهای رسانه‌ای در کنار ما باشند.



منیع: خبرگزاری مهر

احوال حج_۳۵/ دیدار بدون هماهنگی با پدر و مادر در مکه


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محمد ناصری نویسنده کتاب “جای پای ابراهیم” در ادامه روایت خود از سفر حج و نگارش سفرنامه گفت:

بعد از سال‌های طولانی، یکی از بزرگترین اتفاقات زندگی من این بود که پدر و مادرم ـ که هر دو در سال 70 از دنیا رفتند ـ توانستند به حج مشرف شوند. این موضوع برای من خیلی ارزشمند است، چون پدرم سن و سال بیشتری داشت و در مراسم رمی جمرات که باید سنگ به نماد شیطان بزنند، مخصوصا برایشان سخت بود. همچنین مادرم هم انجام این کار برایش دشوار بود، اما می‌دانستیم که می‌توانند وکالت بدهند تا کسی این عمل را بجای آن‌ها انجام دهد. اینکه توانستم آن‌ها را هم در مکه و هم در مدینه ببینم، برایم بسیار جالب و خاص بود. اگر قرار بود این موضوع را برنامه‌ریزی کنیم، هیچ‌وقت امکان سفر مشترکمان فراهم نمی‌شد، چون سفر حج فرایند طولانی و پیچیده‌ای دارد و افراد از سال‌ها قبل اسم‌نویسی می‌کنند. برای همین، این سفر برای من یک تجربه استثنایی و ویژه شد.

حالا که دارم به این خاطرات فکر می‌کنم، یاد اتفاق جالب دیگری هم می‌افتم. در همان ستاد و میان همسفران، یکی از دوستان عزیزم، آقای مهرابی ـ که معلم قرآن و مرد بسیار باصفایی بود ـ روزی به من گفت که تو نمی‌دانی، من پیرمرد روحانی عجیبی را نزدیک قبرستان بقیع دیده‌ام. یک کاروان او را آورده بود و می‌گفت اصلاً در عمرم چنین آدمی ندیده بودم، خیلی ساده صحبت می‌کرد اما در عین سادگی، عجیب و تأثیرگذار بود. کنجکاو شدم و اسمش را پرسیدم، گفت نمی‌دانم اما بچه‌های کاروان گفتند هر روز در ساعت معینی می‌آیند. فردای آن روز با هم راه افتادیم؛ در مدینه بودیم و او به سرعت می‌رفت تا به آن روحانی برسد و من هم دنبالش می‌رفتم.

 

.

 

جمعیت زیادی دور آن روحانی جمع شده بودند و من متوجه شدم که اتفاقاً او خیلی برای من آشناست؛ حاج‌آقای مطلبی، که در مسجد جوادالائمه از مهم‌ترین چهره‌های فرهنگی و معنوی بود و نقش ویژه‌ای در آن مسجد داشت. بزرگان و نویسندگان مختلفی مثل امیرحسین فردی، فرج‌الله سلحشور، بهزاد بهزادپور و بسیاری دیگر از اهالی قلم و هنر نمازگزار آنجا بودند. نکته جالب برای من، این بود که آن روز تصمیم گرفتم نه از زاویه همیشگی خودم حاج‌آقا مطلبی را ببینم، بلکه با نگاهی تازه، همانطور که دوستم در اولین مواجهه او را دیده بود، با او مواجه شوم. کمی بعد، دلم را به حرف‌های آقا سپردم و دیدم همان حال و صفا و صمیمیت همیشگی مسجد را، این بار در فضای معنوی مدینه دارد. احساس می‌کردم با حاج‌آقا مطلبی تازه‌ای روبروی شده‌ام؛ حرف‌هایی که انگار قبلاً هم شنیده بودم اما این بار با عمق و اثر دیگری در دل من نشست. بعد از مراسم، با او و کاروانش که بیشتر از اصفهان آمده بودند، همراه شدم و بعدتر هم چندین بار دیگر خدمتشان رفتم. واقعاً احساس می‌کنم که انسان با حضور در مکه و مدینه حال و هوای تازه‌ای پیدا می‌کند؛ گویا حتی قرآن خواندن هم برایش معنای دیگری می‌یابد.

یکی از کارهایی که همان بار اول حج و هنگام اقامت در مدینه کردم این بود که با خودم عهد کردم یک دور کامل قرآن را روبروی پیامبر بخوانم. چون مدت طولانی در مدینه بودیم، این فرصت را داشتم و این کار را انجام دادم. برخی آیات را همان‌جا انگار برای اولین بار و بی‌واسطه می‌فهمیدم و تاثیرش را بیشتر حس می‌کردم. یادداشت‌هایی هم که بعدها نوشتم شاید به خاطر همین تاثیر بی‌واسطه بود؛ آنچه در لحظه تجربه می‌کردم همان را می‌نوشتم و بعد، فقط تدوین و مرتب‌شان کردم و به آقای فردی دادم.

در نهایت باید بگویم که افرادی که به حج می‌روند، ناخودآگاه برای تغییر و شروعی تازه آماده می‌شوند و هر کس ممکن است فراز جدیدی از زندگی‌اش را تجربه کند. برای من حتی قدم زدن در کوچه‌های مدینه و رفتن به شهدای احد یک حس عجیب داشت. مدام به این فکر می‌کردم که شاید این همان مسیری است که حمزه یا خود پیامبر از آن عبور کرده‌اند. این نوع احساس‌ها به سختی قابل توصیف است و سی و چند سال گذشته اما آن طراوت و خاص‌بودن را هنوز هم حس می‌کنم.

به نظرم مکه و مدینه خودشان آدم را در وضعیتی قرار می‌دهند که آمادگی تغییر و بازتولدی معنوی را پیدا کند. می‌توانم بگویم چیزی فراتر از این احساس را حالا نمی‌توانم منتقل کنم. فقط روایتگر تجربه‌ای هستم که حس میکنم هنوز هم، با همه گذشت سال‌ها، زنده است.



منبع: خبرگزاری تسنیم

اختتامیه جایزه ادبی جلال در کتابخانه ملی برگزار می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، آیین اختتامیه «هفدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل‌احمد» چهارشنبه ۳ بهمن با حضور سید عباس صالحی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، اهالی قلم و اصحاب فرهنگ، ادب و رسانه برگزار و از برگزیدگان تقدیر می‌شود.

این‌مراسم روز چهارشنبه ۳ بهمن از ساعت ۱۵ در تالار قلم کتابخانه ملی به نشانی تهران، بزرگراه شهید حقانی، بعد از ایستگاه مترو حقانی، خروجی کتابخانه ملی برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

«کتاب شناسی اختصاصی غزه» رونمایی می‌شود


به گزارش خبرگزاری مهر، کتاب «کتاب شناسی اختصاصی غزه» که حاوی اطلاعاتی در مورد سرزمین و تاریخچه غزه است به مناسبت روز غزه نماد مقاومت فلسطین، شنبه ۲۹ دی رونمایی می‌شود.

غزه بی‌جهت نماد مقاومت فلسطین نشده و تاریخچه طولانی و ریشه‌ای عمیق در این منطقه مهم وجود دارد. این‌کتاب حاصل تلاش حجت الحق حسینی استاد تمام دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی است و اطلاعات مهمی مربوط به سرزمین و تاریخ کهن «غزه» شامل «کتابشناسی اختصاصی غزه» به ۱۴ زبان بین المللی، «حضرت هاشم (ع) جد پیامبر و گنج پنهان غزه» و همچنین «درنگی بر تاریخ و فرهنگ غزه» را در بر می‌گیرد و زاویه نگاه روشنی به مخاطب از این روزهای مظلومیت مردم غزه می‌دهد.

رونمایی از این کتاب با حضور خالد قدومی نماینده حماس در ایران معاونین وزاری فرهنگ و علوم، عبدالله جاسبی، عظیم ابراهیم پور مسئول قرارگاه جهاد تبیین کشور، حسین فدایی رئیس دفتر بازرسی دفتر مقام معظّم رهبری رؤسای برخی دانشگاه‌های کشور و جمعی از مسئولین لشکری و کشوری، کنشگران حوزه مقاومت و پژوهشگران این حوزه همراه است.

این مراسم روز شنبه ۲۹ دی از ساعت ۹ در تالار همایش‌های کوثر مسجد امام صادق (ع) واقع در خیابان آیت الله طالقانی، میدان فلسطین برگزار می‌شود.



منیع: خبرگزاری مهر

تاریخچه درها و مناره‌های مسجد‌النبی


به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ یکی از سفرنامه‌های منتشرشده در دهه اخیر کتاب «تا دستبوسی خدا» نوشته سید‌محمود جوادی است که روایت نخستین سفر حج نویسنده در سال 1379 است، که همان سال به‌صورت پاورقی در روزنامه جام جم منتشر شد،‌ اما انتشار آن به‌صورت کتاب،‌ به‌دلیل مفقود شدن نسخه‌های دست‌نویس نویسنده سال‌ها به تعویق افتاد‌، تا اینکه چاپ نخست کتاب در سال 95 از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شد.

«تا دستبوسی خدا» سفرنامه‌ای است همراه با اعمال و مناسک حج،‌ در واقعی نوعی کتاب شسته‌ورفته درباره حج و اعمال آن است. تسلط نویسنده به زبان عربی موجب شده است اتفاقات جذابی نیز در طول سفر برای وی رخ دهد که خواندن آن‌ها خالی از لطف نیست.

نگارنده در وصف مکان و احوال حجاج بیت‌الله‌ الحرام در این کتاب سعی در تداعی تصویر داشته است به نحوی که مخاطب در مواجهه با آن با تجسم شرایط و اوضاعی که جوادی آن را وصف کرده است خود را در آن فضا احساس کند و به این واسطه می‌توان گفت که این سفرنامه قابلیت زیادی برای اقتباس نمایشی و تصویری دارد.

در بخشی از این سفرنامه نگارنده به توصیف درهای مسجد‌النبی پرداخته و تاریخچه‌ای از هر نام‌گذاری را بیان کرده است،‌ در این قسمت می‌خوانیم: «مشاهده گنبد سبز مسجدالنبی (القبة الخضراء) حال همه را دگرگون می‌کند و خستگی سفر را از جان و تن ما پاک می‌کند. با این حال قبرستان بقیع و قبرهای رها شده زیر آفتاب مدینه غم غربت را چون آب داغی بر رگهای‌مان جاری می‌سازد.

مسجدالنبی

پیش از آنکه فضای داخل مسجدالنبی را توضیح بدهم، خوب است نکاتی را درباره درهای این مسجد ذکر کنم مسجدالنبی پنج در مشهور دارد. باب‌السلام و باب‌الرحمه در ضلع غربی آن و باب‌البقیع، باب جبرئیل و باب‌النساء در ضلع شرقی آن قرار دارد. این سه در رو به قبرستان بقیع باز می‌شوند. اما درهای شمالی مسجد که باب مجیدی و باب توسل نام دارند اکنون در قسمت توسعه یافته حرم قرار گرفته است.

دلیل نام‌گذاری باب‌الرحمه این است که روزی شخصی از این در وارد مسجد می‌شود و برای بارش باران دعا می‌کند دعای او مستجاب می‌شود و بارش باران تا هفت روز ادامه می‌یابد. بعد همان شخص دوباره از همان در به مسجد می‌آید و برای قطع شدن باران دعا می‌کند نام دیگر باب‌الرحمه باب عاتکه است.

باب جبرئیل که در ضلع شرقی مسجد قرار دارد، زمانی به باب‌النبی معروف بود. روایت کرده‌اند زمانی رسول خدا(ص) در آن نقطه کنار آن در با جبرئیل امین ملاقات نموده و باهم سخن گفته‌اند. از این رو این در را باب جبرئیل نامیده‌اند.

باب‌السلام در ضلع غربی مسجد قرار دارد و از درهای اصلی مسجد از روز نخست بنای مسجدالنبی است.

باب النساء یکی دیگر از درهای مهم مسجدالنبی است که در کنار باب جبرئیل در ضلع شرقی مسجد قرار دارد. این در محل ورود و خروج زنان به داخل مسجد بود و در زمان توسعه مسجد ساخته شد.

حال که درباره درهای مسجد نکاتی را مطرح کردم بد نیست اشاره‌ای هم به مناره‌های مسجدالنبی بکنم. بنای نخست مسجد و توسعه های بعدی آن تا زمان ولید بن عبدالملک، خلیفه اموی، هیچ گونه مناره‌ای را در مسجد نشان نمی‌دهد در توسعه زمان ولید، چهار مناره بر چهار گوشه مسجد‌النبی ساخته شد. این مناره‌ها در گذر زمان جای خود را به مناره‌های بزرگتر و مستحکم‌تری داده است. مناره‌های جدید به دست سلطان قایتبای ساخته شد که در توسعه جدید برخی از آنها از میان رفته و برخی باقی مانده است. بعدها مناره‌های جدیدی نیز برای مسجد ساخته شد. چهار مناره اصلی مسجد عبارت‌اند از مناره‌های سلیمانیه و مجیدیه که در دو سوی ضلع شمالی قرار گرفته ـ  این دو مناره اکنون در وسط مسجد توسعه یافته قرار دارند ـ و مناره‌های قایتبای و باب السلام که در دو سوی ضلع جنوبی (قبله) قرار دارد.

در حال حاضر، شش مناره دیگر نیز به آنها افزوده شده است که معماری شان با معماری مناره‌های چهارگانه‌ای که ذکر شد، متفاوت است.»

انتهای پیام/



منبع: خبرگزاری تسنیم

شعر فارسی در افغانستان در معرض نابودی است


به گزارش خبرگزاری مهر،‌ جلسه هیات علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر با حضور محسن جوادی سرپرست معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ابراهیم حیدری مدیر عامل خانه کتاب و ادبیات ایران، حامد محقق معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران، فریبا یوسفی دبیر علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر و اعضای هیات علمی این‌جشنواره برگزار شد.

در ابتدا حامد محقق گفت: در حال برگزاری جشنواره‌ای هستیم که به نوعی اختتامیه‌اش، آغاز دوره بعدی است. معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران، دبیرخانه دائمی جشنواره شعر فجر است و همه فعالیت‌های شعری این معاونت در طول سال همان روند دبیرخانه جشنواره تلقی می‌شود. به همین تناسب دبیرخانه فعالیت‌های خود را با برگزاری دوره‌های آموزشی، حضور شاعران در استان‌های مختلف، برگزاری شب شعرها و… به صورت مستمر ادامه می‌دهد.

وی افزود: در این دوره از ۷۰۹ ناشر، کتاب به دبیرخانه جشنواره شعر فجر رسید که در مجموع ۲۱۷۶ اثر را شامل می‌شود. دبیرخانه نیز به صورت مجزا، از مهرماه جمع آوری آثار را از مخزن خانه کتاب و ادبیات ایران شروع کرد. علاوه بر دسترسی به مخزن کتاب‌های خانه کتاب و ادبیات ایران، طی فراخوانی از ۵ آذر تا ۱۰ دی نیز پذیرای آثار ناشران در حوزه شعر بودیم.

معاون شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران، درباره تفکیک‌بندی نهایی آثار رسیده به دبیرخانه این جشنواره گفت: در حوزه شعر کلاسیک ۱۰۳۵ اثر، در حوزه شعر نو ۸۵۵ اثر، در حوزه درباره شعر ۲۱۰ اثر و در حوزه شعر محاوره ۷۶ اثر جمع آوری شد که جمع آن به ۲۱۷۶ اثر رسید. تعداد آثار نسبت به سال گذشته ۵۳ عنوان کاهش داشته است. در حوزه شعر محاوره و کلاسیک شاهد افزایش تولید اثر بودیم و در حوزه شعر نو و درباره شعر با آمار کاهشی روبه‌رو بودیم که علت‌ آن بعد از رویداد قابل بررسی و پژوهش است. در این دوره ۴۷ درصد آثار به شعر کلاسیک تعلق دارد، ۳۹ درصد شعر نو و ۳ درصد شعر محاوره است.

هیات علمی نوزدهمین جشنواره متشکل از همه ایران است

ابراهیم حیدری مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران نیز در این نشست گفت: با مشورت‌های مختلفی که انجام شد، سعی کردیم اعضای هیات‌ علمی این جشنواره که از برجستگان شعر معاصر و از سراسر کشور هستند، از نظر اقلیمی، فکری، قشری و جنسیتی متنوع باشند و در نهایت خود این جمع یک ایران است. این انتظار از دولت می‌رفت که چنین جمعی را که یک ایران کوچک است، گرد آورد تا برآیند آن انتخاب و برگزیدن بهترین آثار شود.

وی افزود: این جشنواره کار خود را خیلی پیش‌تر آغاز کرده است و با طی کردن سلسه مراتب‌های مختلف از معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به معاونت شعر و ادبیات داستانی خانه کتاب و ادبیات ایران رسیده است و در ادوار مختلف برنامه‌های متنوع و گسترده‌ای را در استان‌ها و شهرستان‌های مختلف برگزار کرده است و بعد به سطح بین‌المللی رسید و در این بخش یا شعرا و ادبای دیگر کشورها به ایران می‌آمدند و یا شعرای ایران در دیگر کشورها حضور پیدا می‌کردند. ما با همان نگاه سعی کردیم در این دوره هم همان نشست‌ها را داشته باشیم و هم مسئله آموزش را جدی بگیریم.

مدیرعامل خانه کتاب و ادبیات ایران در پایان گفت: باید مسئله آموزش را برای همه اقشار و نواحی جدی گرفت. امیدواریم که در این دوره یک ماهه، بتوانیم فضای شعر پویایی را با کمک رسانه‌ها ایجاد کنیم، فضایی که محفل‌های فرهنگی سراسر کشور تحت تاثیر قرار دهد. در پایان این دوره، حتما روند برگزاری این جشنواره را به نقد و بررسی خواهیم نشست تا با آسیب‌شناسی از نقاط ضعف و ابقای نقاط قوت به باز تعریف دیگری برسیم و این برنامه را در سال‌های آتی با رویکرد جدیدی برگزار کنیم.

شعر هویت تمدن ایرانی است

محسن جوادی نیز در این نشست گفت: جشنواره بین‌المللی شعر فجر به عنوان یکی از مهم‌ترین رویدادهای فرهنگی کشور، در حوزه کاری ماست، چرا که شعر هویت تمدن ایرانی است و هیچ جا مثل ایران شعر با این تنوع و نقش‌بندی و ماندگاری در خانه‌های مردم حضور ندارد. نشان این امر همان کتاب حافظ و سعدی است که در هر خانه ایرانی یافت می‌شود.

وی افزود: شعر در فرهنگ ایرانی فارغ از اینکه منتقل‌کننده مضمون هدایت‌گری باشد، در کاستن آلام و آرامش‌بخشی و رشد معنوی مردم بسیار موثر است و به همین دلیل نباید از جنبه زیباشناسانه شعر غافل بود. شعر می‌تواند علقه‌های وطنی را حفظ کند و برای کسانی که مهاجرت کرده‌اند، علقه‌ها را احیا کند. به همین دلیل خانه کتاب و ادبیات ایران وظیفه سختی را بر عهده دارد و البته که باید بخش ادبیات را جدی‌تر بگیرد. خوشحالیم که در این دوره از جشنواره بزرگان و پیشکسوتان خوب و شناخته‌شده‌ای را در کنار خود داریم، همچنین تشکر دارم از خانم فریبا یوسفی که دبیری این رویداد را قبول زحمت کردند.

سرپرست معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ادامه با اشاره به اینکه این برنامه به دلیل اتفاقات و تغییرات، با اختلال در زمان‌بندی شروع شد، عنوان کرد: البته بسیاری از مقدمات این برنامه خیلی پیش‌تر آغاز شده بود و با وجود همت و اشتیاقی که در برگزارکنندگان این دوره می‌بینم، چشم‌مان به آینده روشن است و مطمئنم رویداد پیش‌رو در راه اندازی یک جریان ادبی و ترویج شعر موثر خواهد بود.

جوادی در پایان گفت: به نظر می‌توان درباره مکان برگزاری جشنواره ایده‌های نویی داشت، بنده از مکانی غیر از تهران، در جهت عدالت فرهنگی استقبال می‌کنم همچنین از پیشنهادات و طرح‌های مستند و علمی ارائه شده، استقبال و مقدمات اجرایی را فراهم خواهیم کرد.

فریبا یوسفی نیز در این نشست گفت: از این اعتماد به من که کوچکترین عضو در حوزه شعر هستم، سپاسگزارم و امیدوارم بزرگترین رویداد شعر در کشور را به سلامت به مقصد برسانیم تا یکی از بهترین جشنواره‌های شعر فجر را شاهد باشیم. از روز اول به دنبال این بودم که چگونه می‌توان خدمت شایسته‌ای به شعر داشت، خدمتی که رضایت خداوند هم در آن مشهود باشد. این میان به قول‌ها و پیمان‌ها خوش‌بین هستم و امیدوارم در بخش‌های اصلی و جنبی اتفاق متفاوتی رقم بخورد و به سمتی حرکت کنیم که کار بهتر مورد انتظار، برآورده شود.

دبیر علمی نوزدهمین جشنواره بین‌المللی شعر فجر ادامه داد: با اینکه زمان کمی در اختیار داریم اما من قائل به این هستم که همیشه در زمان بندی‌های بسته و محدود اتفاقات بهتری رقم می‌خورد.

زکریا اخلاقی در این نشست با اشاره به اهمیت جشنواره بین‌المللی شعر فجر گفت: آثار زیادی در این رویداد مورد داوری قرار می‌گیرند و این مسئله مسئولیت ما را در حسن انجام کار سخت می‌کند. انتخاب یک کتاب از بین دو هزار کتاب و کنار گذاشتن این حجم از کتاب‌ها و آثار سخت است.

وی در ادامه با اشاره به جشنواره فیلم فجر که در هر بخش چندین برگزیده دارد، گفت: ما نیز همچون دیگر جشنواره‌های ملی، باید تعداد برگزیده بیشتری داشته باشیم و این رویکرد به رونق جشنواره و ایجاد ذوق‌ در شاعران کمک می‌کند. اثر برگزیده جشنواره می‌تواند همان کتاب سال نباشد و در آن بخش می‌توانیم برگزیده و جایزه دیگری داشته باشیم.

اسماعیل امینی نیز در این نشست گفت: این جشنواره همچون هر سال برگزار می‌شود و می‌گذرد، اما باید توجه کرد که سالیان بعد انتخاب ما داوری خواهد شد و این کارنامه از ما در تاریخ به جا می‌ماند. باید اشعار تثبیت و چاپ شده را در داوری بیاوریم. جشنواره بین‌المللی شعر فجر، یک رویداد ملی است نه جشنواره‌ای برای حکومت! و حاکمیت تنها مجری و متولی برگزاری این رویداد است.

وی افزود: جشنواره شعر فجر برگرفته از فرهنگ مردم است. معتقدم که این جشنواره باید چندین مرجع داوری داشته باشد. مثلا انتخاب برگزیده از منظر اساتید ادبیات دانشگاهی، منتقدان برجسته ادبی، ناشران و… به این صورت اگر جشنواره چندین مرجع داوری داشته باشد برای مخاطبان اعتماد ساز و جریان‌ساز خواهد شد و موضوع ملی بودن آن تجلی بیشتری پیدا خواهد کرد و فعالان حوزه ادبیات، احساس تعلق بیشتری نسبت به این رویداد خواهند داشت.

شعر فارسی در افغانستان در معرض تهدید نابودی است

در بخش دیگری از این نشست ابوطالب مظفری که به صورت مجازی در جلسه حضور داشت، گفت: حتی اگر یکی از پیشنهادات ویژه در این دوره عملی شود، خودش یک گام رو به جلو است و حداقل به یک بخش جامه عمل پوشانده‌ایم. توجه به بخش بین‌الملل و اشعار دیگر کشورهای فارسی زبان به ارتقاء جایگاه زبان فارسی کمک می‌کند.

وی افزود: هم اکنون زبان و شعر فارسی در کشور افغانستان در معرض تهدید نابودی است. اگر به جنبه بین‌المللی شعر و همچنین به برنامه کنگره‌های شعر در حوزه شعر افغانستان توجه شود، در مسیر ارتقاء شعر فارسی گام مهمی برداشته‌ایم.

وحید عیدگاه طرقبه‌ای نیز گفت: داوری‌ ما بعدها داوری می‌شود و اگر نگاه ما جامع و بدون سویه باشد و به همه شاعران و آثار فرصت برابر دهیم، شأن جشنواره ارتقا پیدا خواهد کرد و به عنوان جشنواره‌ای بی طرف، معرفی خواهد شد. به نظرم همت ما بر این باشد که بهترین کتاب شعر را جدا از اینکه در چه قالبی است، انتخاب کنیم در شعر ارزش کیفی مطرح است، نه ژانر و قالب آن.

لزوم تمرکز زدایی از جشنواره شعر فجر

عالیه مهرابی در این نشست با اشاره به خوشحالی خود از اینکه دبیری این دوره از جشنواره را یکی از بانوان شاعر برعهده دارد، گفت: این اتفاق را به فال نیک می‌گیرم و حتم دارم اتفاقات ویژه‌ای در این دوره رقم خواهد خورد. لازم است در تعداد برگزیده‌های جشنواره تجدید نظر شود. تعدد اشعار نو، کلاسیک و… زیاد است و لزوم این امر احساس می‌شود.

وی با پیشنهاد ویژه برگزاری پیش‌نشست‌ها به تمرکز زدایی در جشنواره شعر فجر تاکید کرد و گفت: اگر در هر استان یک پیش‌نشست ادبی برگزار شود، قطعا به جریان‌سازی موثری در جشنواره شعر فجر منتهی خواهد شد.

مهرابی درباره ایجاد حوزه‌های شعری مختلف در سایر استان‌ها، شعر جوان و… که می‌توانند پیش رویداد شعر فجر باشند تاکید و از پیشنهادهایی چون بخش بین‌الملل و سایر پیشنهاداتی که قابلیت عملی شدن دارند، استقبال کرد.

قربان ولیئی نیز در این نشست گفت: زمان کمی در اختیار داریم و در این شرایط جای نظرات استراتژیک و غیرقابل اجرا برای این دوره نیست. از پیشنهاد تفکیک و تعدد برگزیده استقبال می‌کنم. اما باید تفکیکی معنادار و پرورش یافته را جایگزین کنیم، مانند ایجاد بخش‌هایی برای شاعران که اشعار نوآورانه و یا جریان‌ساز دارند، مثل جریان‌سازی که اشعار احمد عزیزی با مثنوی داشت و یا بخش احیای سنت‌های کلاسیک در شعر فارسی، بخش شعر آینده و چند رسانه‌ای و… به این شکل می‌شود با ورود به حوزه محتوا در شعر به مفاهیم بدیعی رسید. اما این آیتم‌ها باید خوب پرورش داده شود تا به‌صورت هدفمند جشنواره را برگزار کنیم.

وی در پایان سخن خود بر احیای بخش بین الملل و اشعار کشورهای فارسی مانند هند، تاجیکستان و افغانستان تاکید کرد.

میلاد عرفان‌پور نیز در این نشست گفت: باید رویداد مهم جشنواره بین‌المللی شعر فجر در جهت زیست بوم فرهنگی و اسلامی باشد. این جشنواره پرچم رویدادهای ادبی شعری در کشور است.
در پایان این جلسه پوستر نوزدهمین جشنواره بین المللی شعر فجر که اثر مسعود نجابتی است رونمایی و سپس احکام هیات علمی به آنها داده شد.



منیع: خبرگزاری مهر